قوه باهباه، واژهای عربی به معانی جماع و نکاح است. [۱]
خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، ذیل «بوء» و «بوه»، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم ۱۴۰۹ـ۱۴۱۰.
[۲]
محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ذیل «بوء» و «بوه»، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۶۷.
[۳]
اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیه، ذیل «بوء» و «بوه»، چاپ عبدالغفور عطّار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷.
[۴]
ابن منظور، لسان العرب، ذیل «بوء» و «بوه»، چاپ علی سیری، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۵]
محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، ذیل «بوء» و «بوه»، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷.
فهرست مندرجات۲ - واژه باه در احادیث ۳ - کاربرد باه ۴ - باه در قرآن ۵ - فلسفه وجود قوه باه در انسان ۵.۱ - تداوم نسل ۵.۲ - هدایت انسان ۶ - آثار افراط در باه ۷ - نکوهش افراط در باه ۸ - پیشگیری از طغیان شهوت ۹ - پیامد آزادی در روابط جنسی ۱۰ - عوارض زیاده روی در کاربرد قوّه باه ۱۱ - تفریط در باه ۱۲ - تمایلات نفسانی ۱۳ - غریزه باه از نظر اسلام ۱۴ - میانهروی در باه ۱۵ - عامل درونیِ مهار کننده باه ۱۵.۱ - عفت در احادیث ۱۵.۲ - عفت در قرآن ۱۵.۳ - لزوم نظارت درونی بر قوّه باه ۱۵.۴ - ضرورت حیا و عفّت در باه ۱۶ - فهرست منابع ۱۷ - پانویس ۱۸ - منبع ۱ - واژهشناسی باهبرخی واژه شناسان آن را دگرگون شده باء (با تبدیل همزه به هاء) و گروهی تغییریافته باءَة (با حذف همزه) یا تصحیف (و تلفّظ عامیانه) آن و عدّهای آن را از ریشهای جدا از «بوء» میدانند. [۶]
احمد بن محمد فیّومی، المصباح المنیرفی غریب الشرح الکبیر، ذیل ـ «بوء»، بیروت.
[۷]
فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ذیل ـ «بوء»، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
[۸]
ابن منظور، لسان العرب، ذیل ـ «بوء»، چاپ علی سیری، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۹]
محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، ذیل «بوء» و «بوه»، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۶۷.
۲ - واژه باه در احادیثاین واژه در احادیث بندرت و به هر دو معنی آمده است. [۱۴]
ابن منظور، لسان العرب، ذیل «بوء»، چاپ علی سیری، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲.
[۱۵]
فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، ذیل «بوء»، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش.
۳ - کاربرد باهاز جمله کاربردهای رایج آن در عربی و فارسی عبارت است از: اصطلاحِ «قوّه باه» به معنای غریزه جنسی و «علم الباه» که بخشی از علم پزشکی به شمار میرفته و درباره آن کتابها نوشته شده است. [۱۶]
علی اکبر دهخدا، لغت نامه، ذیل «باه»، زیر نظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۶۱ ش.
[۱۷]
مصطفی بن عبداللّه حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب والفنون، ذیل «علم الباه»، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰.
[۱۸]
محمد معین، فرهنگ فارسی، ذیل «باه»، تهران ۱۳۶۳ ش.
[۱۹]
محمدپادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، ذیل «باه»، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش.
۴ - باه در قرآندر قرآن توصیههایی اخلاقی درباره مهار کردن غریزه باه، ماجراهای تاریخی و آموزنده و نیز برخی از احکام فقهی درباره باه، از جمله راههای مشروع آن، محدودیتهای باه (و مقدّمات آن) ـ برای زن و شوهر یا بهطور عام ـ و احکام حقوقی و کیفریِ مترتّب بر باهِ مشروع و نامشروع آمده است. در قرآن، ظاهراً به اقتضای ادب و عفّت کلام [۳۹]
محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ذیل بقره: ۲۲۳، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
[۴۰]
محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
[۴۱]
محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق التّنزیل وعیون الاقاویل فی وجوه التّاویل، ذیل بقره: ۱۸۷، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۳.
[۴۲]
محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق التّنزیل وعیون الاقاویل فی وجوه التّاویل، ذیل بقره: ۲۲۳، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۳.
[۴۳]
محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق التّنزیل وعیون الاقاویل فی وجوه التّاویل، ذیل احزاب: ۴۹، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۳.
باه مشروع و نامشروع بیشتر به صورت کنایه و با لفظهایی از قبیل مباشِرت، اِتْیان، مَسّ، قُرْب، لَمْس، اِفضاء، تَغَشّی، قَضاءِ وَطَر، رَفَثْ، بِغاء، عَنَتْ، سوء و فحشاء و فاحشه بیان شده است. [۶۹]
محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ذیل آیات مذکور، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
[۷۰]
فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل آیات مذکور، چاپ احمد عارف زین، صیدا ۱۳۳۱ـ۱۳۵۶/ ۱۹۱۴ـ ۱۹۳۷.
[۷۱]
محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق التّنزیل وعیون الاقاویل فی وجوه التّاویل، ذیل آیات مذکور، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۳.
[۷۲]
محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل آیات مذکور، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
۵ - فلسفه وجود قوه باه در انسانطبقِ نظر عالمان اخلاق و نیز مضامین احادیث، غریزه باه با دو غرض مهم در وجود انسان، مرد یا زن، نهاده شده است. ۵.۱ - تداوم نسلبقای نوع انسان و تداوم یافتن وجود او در فرزند، که مهمترین غرض است. [۷۳]
محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۱۰۷، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۷۴]
مهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السّعادات، ج۲، ص۱۶، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
وجود جهاز تناسلی و جهاز و لوازم پرورش فرزند در نوع بشر، آرامش یافتن زن و مرد با ارضای این غریزه و نیز وجود غرایزی مانند حبّ ذات (که شامل حبّ بقای ذات نیز هست [۷۷]
احمد بن محمد مهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، ج۱، ص۵۲۸ـ۵۲۹، تهران.
در بیان محبّت، محبّتِ پدری، مادری ـ فرزندی [۷۸]
محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۲۶۸، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۷۹]
محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۲۷۴، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۹ ش.
) از شواهد غیرقابلِ انکار این امر است. [۸۰]
محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ذیل نساء: ۲۳ـ ۲۸، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
به گفته طباطبائی مراد از «فَأْتُوا» در آیه ۲۲۳ سوره بقره وجوب تشریعی نیست، بلکه به امری تکوینی و فطری اشاره میکند که انسان با مجهّز شدن به قوای لازم برای تولیدمثل و بقای نوع بدان هدایت شده است. بهعلاوه، به عقیده مفسّران، بخشهای دیگر آیه مزبور از جمله : «نساؤکُمْ حَرْثٌ لَکُم» : با الهام از تشبیه مذکور، و «قَدِّمُوا لاَنْفُسِکُمْ»، بنابر آنکه مراد تقدیم فرزندان شایسته به جامعه باشد، و نیز آیه ۱۱ سوره شوری (جَعَلَ لَکُمْ مِنْ اَنْفُسِکُمْ اَزْوَاجاً) : غرض از آفرینش قوّه باه را بقای نسل بیان داشته است. [۸۱]
محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ذیل این آیات، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
[۸۲]
محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق التّنزیل وعیون الاقاویل فی وجوه التّاویل، ذیل این آیات، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۳.
[۸۳]
محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، ذیل این آیات، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷.
۵.۲ - هدایت انسانهدایت شدن انسان به سعادت و کمال با درک لذّتِ این غریزه و مقایسه آن با نعمتها و لذّتهای اخروی (که به نظر برخی، از سنخ لذّتهای دنیوی است [۸۴]
مهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السّعادات، ج۲، ص۱۶، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
[۸۵]
محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ذیل انعام: ۱۰۸، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
) و در نتیجه اشتیاق به آنها. [۸۶]
محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۱۰۷، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۸۷]
برای مستندات قرآنی رجوع کنید به، محمدحسین طباطبائی، ذیل آل عمران: ۱۴، المیزان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
[۸۸]
برای احادیث رجوع کنید به، محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، ج۱۰۰، ص۲۲۳ـ ۲۲۸، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳.
[۸۹]
محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ج ۲۰، «کتاب النکاح»، ابواب مقدّمات...، باب ۳، ص ۲۱ـ۲۴، قم ۱۴۰۹ـ۱۴۱۲.
[۹۰]
یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق النّاضرة فی احکام العترة الطاهره، ج۲۳، ص۲۰، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
۶ - آثار افراط در باهدر مواجهه با غریزه باه، که بالطّبع اقتضای فعّال شدن دارد، تسلیم شدن افراطی و عدم تقیّد به حدود مقرّر شرعی و عقلی (یا اصطلاحاً «شَرَه [۹۱]
محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۱۷، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۹۲]
محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۱۹، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۹۳]
مهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السّعادات، ج۲، ص۵ـ۶، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
) به عقیده علمای اخلاق اسلامی سبب چیرگی آن بر عقل، گمراهی و فساد فردی و اجتماعی انسان خواهد شد، به ویژه اگر منجر به ایجاد امیال کاذب و «بیماری عشق» شود که بنابرتعریف نصیرالدین طوسی [۹۴]
محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۹۵، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۹ ش.
«تباهترین انواع افراط بُوَد و آن صرف همگی همّت باشد به طلب یک شخص معیّن از جهت سلطان شهوت».
۷ - نکوهش افراط در باههر چند اسلام محبّت عمیق (مودّت) میان زوجین را توصیه کرده، عشق به معنای مزبور (یا به اصطلاح حکما عشق مجازی حیوانی که ضعیفترین مراتب عشق است [۹۶]
ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۳۸۳ـ۳۸۴، مع الشرح لنصیرالدّین محمد بن محمد بن حسن طوسی، تهران ۱۳۷۷ـ۱۳۷۹.
[۹۷]
مهدی الهی قمشهای، حکمت الهی، ج۱، ص۱۳۹ـ۱۴۰، تهران.
) را با توجّه به اینکه به حکومت قانون و سلطه عقل پایان میدهد، حکیمان و دانشمندان اخلاق نکوهش کردهاند [۹۸]
ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، ج۳، ص۳۸۳ـ۳۸۴، مع الشرح لنصیرالدّین محمد بن محمد بن حسن طوسی، تهران ۱۳۷۷ـ۱۳۷۹.
[۹۹]
محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفارالعقلیّة الاربعة، ج۷، ص۱۷۶، قم.
[۱۰۰]
محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۶۹، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۰۱]
محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۹۳ـ۱۹۵، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۰۲]
محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۱۰۸ـ۱۰۹، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۱۰۳]
کیکاوس بن اسکندر عنصرالمعالی، قابوس نامه، ج۱، ص۸۱، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۴ ش.
و این عشق، در احادیث منقول از امامان علیهم السّلام مذمّت شده است [۱۰۴]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
مجلسی ۱۴۰۳، ج ۷۰، ص ۱۵۸؛. [۱۰۵]
محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق محتشمی، ج۱، ص۳۴۴، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۱ ش.
۸ - پیشگیری از طغیان شهوتازینرو برای پیشگیری از طغیان شهوت و ابتلا به این نوع عشق، و نیز مصونیّت از آثار مخرّب آن در صورت ابتلا، در احادیث و کتب اخلاقی و فقهی توصیههایی آمده است. [۱۰۶]
محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۱۰۹ـ۱۱۰، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۱۰۷]
محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۱۱۲ـ۱۱۵، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۱۰۸]
محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۹۴ـ۱۹۵، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۰۹]
محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۲۱۸ـ۲۱۹، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۱۰]
کیکاوس بن اسکندر عنصرالمعالی، قابوس نامه، ج۱، ص۸۱ـ۸۲، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۱۱۱]
محمدکاظم بن عبدالعظیم یزدی، ج۲، ص۸۰۱، مسئله ۲۲، العروة الوثقی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴، تهران.
[۱۱۲]
محمدرضا گلپایگانی، مجمع المسائل، ج۲، ص۲۳۳، ج ۲، قم ۱۳۶۴ ش.
۹ - پیامد آزادی در روابط جنسیبعلاوه، آزادی در روابط جنسی مغایر با فطرت انسان و حکمت آفرینش باه و موجب انقطاع نسل، فساد نسب و گسترش فحشا در جامعه است. ازینرو هرگونه عمل فحشا در اسلام و دیگر ادیان آسمانی [۱۱۳]
محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ذیل انعام: ۱۵۱ـ۱۵۳، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
مورد نهی شدید و موجب کیفر بوده و چه بسا از نظر همه انسانها و جوامع، قبیح عقلی به شمار میرود. [۱۱۶]
محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ج۱۳، ص۸۷، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
۱۰ - عوارض زیاده روی در کاربرد قوّه باهبه گفته دانشمندان، زیاده روی در کاربرد قوّه باه، حتّی در موارد مجاز، عوارضی مانند ضعف بدن و نقصان عقل و عوارض دیگر در پی دارد [۱۱۷]
نصیرالدین طوسی، ۱۳۶۹ ش، ص ۱۹۳، محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۹ ش
. [۱۱۸]
کیکاوس بن اسکندر عنصرالمعالی، قابوس نامه، ج۱، ص۸۶، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۴ ش.
[۱۱۹]
مهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السّعادات، ج۲، ص۱۲، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
۱۱ - تفریط در باهاز سوی دیگر «خمود» یعنی تفریط در طلب لذّتهای ضروری [۱۲۰]
محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۲۰، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۲۱]
محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۶۹، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۲۲]
مهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السّعادات، ج۲، ص۱۵ـ۱۷، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
[۱۲۳]
احمد بن محمد مهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، ج۱، ص۲۲۴ـ۲۲۵، تهران.
در امر باه موجب بیماری و مشقّت بسیار و نیز محرومیّت از فواید این غریزه و در اسلام مطرود است. اسلام در فلسفه نظری خود طبیعت انسان و از جمله غریزه باه را شریر بالذّات نمیداند.
۱۲ - تمایلات نفسانیوصف نفس در قرآن به «مطمئنه» و «لوامه» در برابرِ وصف «اَمّارةٌ بِالسُّوء» (فرمان دهنده به بدی ) میرساند که نفس ذاتاً انسان را به بدی فرا نمیخواند. به گفته مجلسی [۱۲۹]
محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۱۰، ص۳۱۱ـ۳۱۲، تهران ۱۳۶۳ ش.
همه تمایلات نفسانی ناپسند به شمار نمیروند و نیز همه چیزهایی که نفس دوست ندارد پسندیده نیست، بلکه هر عملی که انسان به قصد طاعت خداوند و در راه جلب رضایت او انجام دهد ممدوح است هر چند از خواستهای نفس باشد و موجب حصول لذّت شود. همچنین هر عملی که صرفاً به انگیزه شهوت، و نه طاعت الهی، انجام یابد ناپسند است، اگر چه مستلزم محرومیّت نفس از برخی لذّتها باشد.
۱۳ - غریزه باه از نظر اسلاممراد از آیات و روایاتی [۱۳۵]
محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق محتشمی، ج۱، ص۳۴۲ـ۳۵۰، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۱ ش.
که مطلقاً خواستهای نفس و شهوات را مذموم دانستهاند، منع از اسارت در برابر شهوات و غرق شدن در آنهاست. [۱۳۶]
محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ذیل آیات مذکور، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
[۱۳۷]
فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل آیات مذکور، چاپ احمد عارف زین، صیدا ۱۳۳۱ـ۱۳۵۶/ ۱۹۱۴ـ ۱۹۳۷.
[۱۳۸]
محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق التّنزیل وعیون الاقاویل فی وجوه التّاویل، ذیل آیات مذکور، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۳.
بر این اساس، در اسلام روش نابود و حتّی محبوس کردن غریزه باه توصیه نشده و، بر خلاف مذاهبی که آن را ذاتاً پلید و مانع وصول به مقامات عالی روحانی میشمارند، امری مطلوب دانسته شده است. به روایتی [۱۴۱]
محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، ج ۲۰، «کتاب النکاح»، ابواب مقدّمات...، باب ۲، ص ۲۱، قم ۱۴۰۹ـ۱۴۱۲.
[۱۴۲]
یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق النّاضرة فی احکام العترة الطاهره، ج۲۳، ص۱۲ـ۱۳، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
آیه... «لاَتُحَرِّموُا طَیِّباتِ مَا اَحَلَّ اللّهُ لَکُمْ: چیزهای پاکیزهای را که خدا بر شما حلال کرده بر خود حرام نکنید» درباره برخی از یاران پیامبر صلّیاللّهعلیهوآلهوسلّم که هر یک خویشتن را از بعضی نعمتهای خدادادی از جمله ازدواج و مباشرت مشروع محروم کرده بودند، نازل شده است و پیامبر پس از شنیدن این ماجرا به مسجد رفتند و بشدّت مردم را از ارتکاب این اعمال برحذر داشتند. همچنین آن حضرت خطاب به عثمان بن مظعون که استفاده از قوّه باه را بر خود حرام ساخته بود، یادآوری کردند که ترک دنیا جزو اسلام نیست : «لَم یُرسِلْنِیَ اللّهُ تعال'ی بالرّهْبانِیّة...» همچنانکه زنان را از «تَبَتُّل» (خودداریِ دائمی از ازدواج) و نیز «تعطیل» (خودداری از زینت کردن برای همسر) نهی کردهاند. [۱۴۷]
یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق النّاضرة فی احکام العترة الطاهره، ج۲۳، ص۱۲ـ۱۳، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش.
۱۴ - میانهروی در باهبنا بر روایات از آنجا که هرگونه زیاده روی در ارضای تمایلات نفس، موجب تباهی آن میشود، و هر کوتاهی و سستی درباره نفس، زیانبار است (فکلُّ تقصیر به مضرّ و کلُّ افراطٍ به مفْسِد [۱۴۸]
علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱.
)، از نظر اسلام در لزوم راهبرد این تمایل طبیعی جای هیچ تردیدی نیست و نکته مهم، رعایت محدوده مُجاز و چگونگیِ کاربرد آن است. به گفته علمای اخلاق، غریزه باه باید به گونهای محدود و در حدّ میانه به کار گرفته شود که کاملاً فرمانبردار عقل و شرع باشد. [۱۵۰]
محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، ج۳، ص۱۰۹، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶.
[۱۵۱]
محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۰۹، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۵۲]
محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۱۷، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۹ ش.
[۱۵۳]
مهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السّعادات، ج۲، ص۱۷ـ۱۹، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸.
[۱۵۴]
کیکاوس بن اسکندر عنصرالمعالی، قابوس نامه، ج۱، ص۸۶، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۴ ش.
۱۵ - عامل درونیِ مهار کننده باهعامل درونیِ مهار کننده باه، اکتساب و تقویتِ ملکه «عفت و تقوی» ست. ۱۵.۱ - عفت در احادیثبه عقیده مجلسی، این واژه در احادیث بیشتر درباره «عفّت بَطْن و فرج» به کار رفته و از جمله بر بازداشتنِ نفس از شهوات جنسیِ حرام، مکروه و شبهه انگیز و نیز مقدّمات آنها مانند نظر، لمس، تقبیل و مانند آن اطلاق شده است. [۱۵۶]
محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج۸، ص۶۶، تهران ۱۳۶۳ ش.
در احادیث، «عفّت فرج» از برترین عبادتها و بالاترین کوششها خوانده شده و عفّت و حیا (که از شاخههای عفّت است [۱۵۸]
محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، ج۱، ص۱۱۳ـ۱۱۴، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۹ ش.
) از صفات مطلوب در همسر دانسته شده است.
۱۵.۲ - عفت در قرآندر قرآن از کسانی که تواناییِ مالی برای ازدواج ندارند، خواسته شده که «استعفاف» داشته باشند. [۱۶۱]
فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، ذیل آیه، چاپ احمد عارف زین، صیدا ۱۳۳۱ـ۱۳۵۶/ ۱۹۱۴ـ ۱۹۳۷.
[۱۶۲]
محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، ذیل آیه، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴.
[۱۶۳]
محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق التّنزیل وعیون الاقاویل فی وجوه التّاویل، ذیل آیه، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۳.
همچنین گاه مفهوم عفّت جنسی با الفاظ دیگری بیان شده است؛ از جمله: فَاسْتَعْصَمَ (درباره حضرت یوسف علیه السّلام )، اِسِتحْیاءْ (در ماجرای حضرت موسی علیه السّلام هنگام ورود به مَدیَن و کمک به دختران شعیب علیه السّلام، حفظ فَرْج و اِحْصان (به معنای عفّت) یا هم خانوادههای آن.
۱۵.۳ - لزوم نظارت درونی بر قوّه باهگاهی در آیات راجع به نظارت بر باه، به تقوی سفارش شده است که همگی بر لزوم نظارت درونی بر قوّه باه دلالت دارند. ۱۵.۴ - ضرورت حیا و عفّت در باهضرورت حیا و عفّت در موضوع باه، که ظاهراً پذیرفته همه دانشمندان است، [۱۸۵]
ویلیام جیمز دورانت، لذّات فلسفه، ج۱، ص۱۱۳ـ۱۱۴، ترجمه عباس زریاب خوئی، تهران ۱۳۵۰ ش.
[۱۸۶]
ویلیام جیمز دورانت، لذّات فلسفه، ج۱، ص۱۳۰ـ ۱۳۳، ترجمه عباس زریاب خوئی، تهران ۱۳۵۰ ش.
منحصر به روابط زن و مرد نامحرم نیست بلکه شامل تمام روابط جنسی ـ از قبیل رابطه هر یک از زوجین با یکدیگر و با دیگران، روابط میان محارم و نیز همجنسان ـ میشود.
۱۶ - فهرست منابع(۱) قرآن. (۲) ابن سینا، الاشارات و التنبیهات، مع الشرح لنصیرالدّین محمد بن محمد بن حسن طوسی، تهران ۱۳۷۷ـ۱۳۷۹. (۳) ابن قدامه، المغنی، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۴) ابن منظور، لسان العرب، چاپ علی سیری، بیروت ۱۴۱۲/۱۹۹۲. (۵) ابراهیم بن علی ابواسحاق شیرازی، المهذّب فی فقه الامام الشافعی، بیروت ۱۳۷۹/۱۹۵۹. (۶) محمد بن احمد ازهری، تهذیب اللغة، قاهره ۱۹۶۴ـ۱۹۶۷. (۷) مهدی الهی قمشهای، حکمت الهی، تهران. (۸) یوسف بن احمد بحرانی، الحدائق النّاضرة فی احکام العترة الطاهره، قم ۱۳۶۳ـ۱۳۶۷ ش. (۹) عبدالرحمن جزیری، کتاب الفقه علی المذاهب الاربعه، استانبول ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۱۰) اسماعیل بن حماد جوهری، الصحاح: تاج اللغة و صحاح العربیه، چاپ عبدالغفور عطّار، قاهره ۱۳۷۶، چاپ افست بیروت ۱۴۰۷. (۱۱) مصطفی بن عبداللّه حاجی خلیفه، کشف الظنون عن اسامی الکتب والفنون، بیروت ۱۴۱۰/۱۹۹۰. (۱۲) محمد بن حسن حرّ عاملی، وسائل الشیعة الی تحصیل مسائل الشریعه، قم ۱۴۰۹ـ۱۴۱۲. (۱۳) محسن حکیم، مستمسک العروة الوثقی، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۱. (۱۴) روح اللّه خمینی، رهبر انقلاب و بنیانگذار جمهوری اسلامی ایران، تحریرالوسیله، قم ۱۳۶۶ ش. (۱۵) ابوالقاسم خوئی، مستندالعروة الوثقی، تقریرات درس به قلم محمدتقی خوئی، نجف ۱۴۰۴/۱۹۸۴. (۱۶) ابوالقاسم خوئی، منهاج الصّالحین، بیروت. (۱۷) ویلیام جیمز دورانت، لذّات فلسفه، ترجمه عباس زریاب خوئی، تهران ۱۳۵۰ ش. (۱۸) علی اکبر دهخدا، لغت نامه، زیر نظر محمد معین، تهران ۱۳۲۵ـ۱۳۶۱ ش. (۱۹) وهبه مصطفی زحیلی، الفقه الاسلامی وادلّته، دمشق ۱۴۰۹/۱۹۸۹. (۲۰) محمود بن عمر زمخشری، الکشاف عن حقائق التّنزیل وعیون الاقاویل فی وجوه التّاویل، قاهره ۱۳۷۳/۱۹۵۳. (۲۱) محمدپادشاه بن غلام محیی الدین شاد، آنندراج: فرهنگ جامع فارسی، چاپ محمد دبیرسیاقی، تهران ۱۳۶۳ ش. (۲۲) زین الدین بن علی شهید ثانی، الروضة البهیّة فی شرح اللّمعة الدّمشقیّه، چاپ محمد کلانتر، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۲۳) اسعد شیخ الاسلامی، احوال شخصیه، ج ۱، تهران ۱۳۷۰ ش. (۲۴) محمدبن ابراهیم صدرالدین شیرازی، الحکمة المتعالیة فی الاسفارالعقلیّة الاربعة، قم. (۲۵) محمدحسین طباطبائی، المیزان فی تفسیرالقرآن، بیروت ۱۳۹۰ـ۱۳۹۴/۱۹۷۱ـ۱۹۷۴. (۲۶) فضل بن حسن طبرسی، مجمع البیان فی تفسیرالقرآن، چاپ احمد عارف زین، صیدا ۱۳۳۱ـ۱۳۵۶/ ۱۹۱۴ـ ۱۹۳۷. (۲۷) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین، چاپ احمد حسینی، تهران ۱۳۶۲ ش. (۲۸) علی بن ابیطالب (ع)، امام اول، نهج البلاغه، چاپ صبحی صالح، قاهره ۱۴۱۱/۱۹۹۱. (۲۹) کیکاوس بن اسکندر عنصرالمعالی، قابوس نامه، چاپ غلامحسین یوسفی، تهران ۱۳۶۴ ش. (۳۰) محمد بن محمد غزالی، احیاء علوم الدّین، بیروت ۱۴۰۶/۱۹۸۶. (۳۱) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین، چاپ مهدی مخزومی و ابراهیم سامرایی، قم ۱۴۰۹ـ۱۴۱۰. (۳۲) محمد بن یعقوب فیروزآبادی، القاموس المحیط، بیروت ۱۴۰۷/۱۹۸۷. (۳۳) محمد بن شاه مرتضی فیض کاشانی، المحجّة البیضاء فی تهذیب الاحیاء، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۳/ ۱۹۸۳. (۳۴) احمد بن محمد فیّومی، المصباح المنیرفی غریب الشرح الکبیر، بیروت. (۳۵) محمد بن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن، قاهره ۱۳۸۷/۱۹۶۷. (۳۶) محمد بن یعقوب کلینی، الکافی، چاپ علی اکبر غفاری، بیروت ۱۴۰۱. (۳۷) محمدرضا گلپایگانی، مجمع المسائل، ج ۲، قم ۱۳۶۴ ش. (۳۸) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، بحارالانوار، بیروت ۱۴۰۳/۱۹۸۳. (۳۹) محمدباقر بن محمدتقی مجلسی، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، تهران ۱۳۶۳ ش. (۴۰) جعفر بن حسن محقّق حلّی، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال والحرام، چاپ افست قم ۱۴۰۸. (۴۱) مرتضی مطهّری، اخلاق جنسی در اسلام و جهان غرب، تهران ۱۳۴۸ ش. (۴۲) مرتضی مطهّری، مسأله حجاب، تهران ۱۳۷۲ ش. (۴۳) محمد معین، فرهنگ فارسی، تهران ۱۳۶۳ ش. (۴۴) موسوعه جمال عبدالنّاصر فی الفقه الاسلامی، ج ۸، قاهره ۱۳۹۱. (۴۵) محمدحسن نجفی، جواهرالکلام فی شرح شرایع الاسلام، بیروت ۱۹۸۱. (۴۶) احمد بن محمد مهدی نراقی، کتاب معراج السّعاده، تهران. (۴۷) مهدی بن ابی ذر نراقی، جامع السّعادات، بیروت ۱۴۰۸/ ۱۹۸۸. (۴۸) محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق محتشمی، چاپ محمدتقی دانش پژوه، تهران ۱۳۶۱ ش. (۴۹) محمد بن محمدنصیرالدین طوسی، اخلاق ناصری، چاپ مجتبی مینوی و علیرضا حیدری، تهران ۱۳۶۹ ش. (۵۰) محمدکاظم بن عبدالعظیم یزدی، العروة الوثقی، بیروت ۱۴۰۴/۱۹۸۴، تهران. ۱۷ - پانویس
۱۸ - منبعدانشنامه جهان اسلام، بنیاد دائرة المعارف اسلامی، برگرفته از مقاله «باه»، شماره۴۰۱. |